
سال ۱۴۰۴ با مجموعهای از چالشهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و سیاستگذاری آغاز شد که اثرات آن بهسرعت در بازارهای مالی نمایان گردید. از رشد بیسابقه قیمت طلا و ارز گرفته تا افت و خیزهای شدید بورس و رکود عمومی اقتصاد، همه نشانههایی از فضای بیثبات و شکنندهای هستند که تصمیمگیری مالی را دشوار و پرریسک ساختهاند. در چنین شرایطی، نداشتن استراتژی مشخص برای مدیریت سرمایه میتواند منجر به زیانهای سنگین و از دست رفتن فرصتهای بالقوه شود. این گزارش با هدف ارائه تحلیل واقعبینانه از وضعیت بازارها و ترسیم مسیرهای پیشنهادی سرمایهگذاری، به شما کمک میکند تا در نیمه دوم سال، تصمیمات دقیقتر و هوشمندانهتری اتخاذ کنید.
آنچه گذشت…
نیمه نخست سال ۱۴۰۴ در حالی رو به پایان است که فضای اقتصادی کشور در ابهام عمیقی فرو رفته است. سال با تنشهای بینالمللی آغاز شد؛ در فروردینماه، قیمت طلا و دلار به سقفهای تاریخی رسید، اما در پی انتشار اخبار مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در ۱۹ فروردین، روند معکوس شد. دلار و طلا افت کردند و بازار سهام جان تازهای گرفت. این روند کوتاهمدت اما با شکست مذاکرات و حمله ناگهانی اسرائیل پیش از دور ششم گفتگوها، دوباره تغییر یافت. در نتیجه، ریسکهای سیاسی تشدید و اقتصاد ایران با رکود عمیقتری مواجه شد.
پایان مدت ۱۰ ساله توافق برجام و تهدید فعالسازی مکانیزم ماشه، اقتصاد ایران را در معرض خطر بازگشت تحریمهای شورای امنیت و قرار گرفتن تحت بند ۷ منشور سازمان ملل قرار داده است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران نیازمند راهکارهایی هستند تا ضمن حفظ اصل سرمایه، بتوانند از فرصتهای بالقوه نیز بهرهمند شوند.
مروری بر بازارها
ارز: قیمت دلار در آغاز سال تا ۱۰۶ هزار تومان افزایش یافت. سپس با انتشار اخبار مثبت سیاسی تا ۸۰ هزار تومان کاهش یافت و مدتی در همین محدوده باقی ماند. اما با آغاز جنگ ۱۲ روزه و تهدید مجدد تحریمها، روند صعودی دوباره آغاز شد.
طلا و سکه: مشابه بازار ارز، سکه تمام از ۱۰۳ میلیون به ۷۰ میلیون کاهش یافت و اکنون در محدوده ۹۰ میلیون تومان معامله میشود.
بازار سرمایه: بورس سال ۱۴۰۳ را با روندی منفی به پایان رساند. اما با مخابره اخبار مثبت، از ۲.۷ میلیون واحد تا نزدیکی ۳.۳ میلیون رشد کرد. با تداوم بینتیجه مذاکرات و آغاز جنگ، شاخص تا ۲.۴ میلیون افت نمود.
صندوقهای درآمد ثابت: در این دوره بازدهی حدود ۱۶ درصدی را ثبت کردند و در مقایسه با سایر بازارها، کمریسکترین و سوددهترین گزینه نیمه نخست سال بودند.
نتایج مقایسه بازدهیها در نمودار زیر نشان میدهد علیرغم رشد اخیر طلا و ارز، بازدهی آنها به دلیل افت شدید ابتدای سال، از صندوقهای درآمد ثابت کمتر بوده و برنده اصلی این بازه زمانی صندوقهای با درآمد ثابت هستند.

افق بازارها و توصیههای سرمایهگذاری
در شرایط فعلی، اصل راهبرد سرمایهگذاری باید حفظ ارزش دارایی باشد. با توجه به تداوم ابهامات سیاسی، تخصیص منابع باید با تأکید بر کنترل ریسک انجام شود. در این میان، کاهش وزن داراییهای پرریسک در سبد سرمایهگذاری، نقش کلیدی در تثبیت بازدهی دارد.
تنوعبخشی هوشمندانه، انتخاب داراییهای نقدشونده با پشتوانه واقعی اقتصادی، پایش مستمر شرایط کلان اقتصادی و اثرات تحولات سیاسی از مهمترین عناصر تصمیمگیری هوشمندانه در این مقطع زمانی هستند.
توصیههای مشخص
▪ بخشی از سرمایه میتواند به صندوقهای درآمد ثابت اختصاص یابد؛ این صندوقها نرخهای جذاب، نقدشوندگی بالا و ریسک حداقلی دارند.
▪ طلا و ارز بهعنوان داراییهای پناهگاهی، در سناریوهای تشدید درگیری یا تحریم، عملکرد مثبتی خواهند داشت. بهویژه طلا که با چشمانداز افزایشی انس جهانی، گزینه جذابتری محسوب میشود.
▪ با این حال، در صورت مخابره اخبار مثبت سیاسی، امکان افت قیمت در این داراییها وجود دارد. بنابراین، تنوعبخشی و رعایت حدود ریسکپذیری الزامی است.
وضعیت بازار سرمایه
بازار سهام با توجه به ریزشهای اخیر، در بسیاری از نمادها از منظر ارزشگذاری در سطوح جذابی قرار دارد. اما ریسکهای سیاسی و عدم قطعیت در فضای کلان، باعث کاهش اقبال به این بازار شدهاند. در صورت بهبود نسبی فضای سیاسی، بورس میتواند بازدهی قابلتوجهی داشته باشد. از این رو، میتوان بخشی از سبد را به سهمهای بنیادی با چشمانداز روشن اختصاص داد.
جمعبندی
برای نیمه دوم سال، تمرکز اصلی سرمایهگذاران باید بر حفظ اصل سرمایه، تنوعبخشی منطقی، مدیریت ریسک و حفظ نقدشوندگی باشد. داراییهایی مانند طلا، ارز، صندوقهای درآمد ثابت و در صورت ثبات سیاسی، سهام بنیادی میتوانند اجزای کلیدی یک سبد متعادل باشند.
در این میان، استفاده از خدمات شرکتهای سبدگردان معتبر نیز میتواند نقشی کلیدی در مدیریت حرفهای سرمایه داشته باشد. این شرکتها با تکیه بر تیم تحلیلی مجرب، نظارت مداوم بر بازار و ابزارهای تحلیلی پیشرفته، قادرند بازدهی سبد را بهینه و ریسکها را کنترل نمایند.
در شرایطی که تصمیمگیری شخصی به دلیل پیچیدگی فضا دشوار است، واگذاری مدیریت دارایی به نهادهای حرفهای، نهتنها امنیت سرمایه را افزایش میدهد، بلکه زمینه شناسایی و بهرهبرداری از فرصتهای پنهان بازار را نیز فراهم میکند.